نفرین ترین نفرین!

دل نوشته های من

همه چیز از همه جا

الهی سقفِ آرزوت خراب بشه روی سرش

بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و بَرش

الهی که مریض بشه پیغام بده زودی بیا

وقتی که اونجا برسی،بسته شه چشمای تَرِش

الهی که روزِ وصال،طوفان شه از سمت شمال

هیچی از اون روز نمونه،به جز گلای پرپرش

عُمرت الهی کم نشه،امّا پُر از غصّه باشه

زجرائی که به من دادی خوب بکشی تا آخرش

الهی که یه روز خوش از تو گلوت پایین نره

رسوای عالَمِت کُنن اون چشای در به درش

قسم می خوردی با منی،قسم می خوردی به خدا

خــدا الهــی بـزنه،تو کــمرت،تــو کـــمرش

من اهل نفرین نبودم،چه برسه کـه تو باشی

بیاد الهــی خــــبرت،بـــیاد الهــی خــبرش

یکی،دوتا،سه تا که نیس،از خیالش بی خبرم

هر چیزو که نمی شه گفت،پس می کنم مختصرش

هر چی بدی کردی به من،الهی اون با تو کُنه

ببینی دیگری به جـات رفته شده همـسفرش

توئی که عاشقم بودی بری سراغ دیگـــری؟

واسه خُدام فکر میکنم مشکله قدری باورش

می خوام بدونم قدِ من عاشقته،دُوسِت داره؟

این که رها کردی منو مـی ارزه به دردِ سرش؟

ما چه نکردیم واسه تو،کم به آب و آتیش زدیم؟

ای بی وفا رفتی کجا،سراغ از ما بهترش؟

نامه رو به تو نمی دم می فرستمش واسه خدا

تا بــبینه چِــقَد بَـده،بـندۀ از بـد،بـدترش

 مریم حیدر زاده



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ شنبه 26 آذر 1390سـاعت 16:0 نويسنده farnaz
яima