دل نوشته های من

همه چیز از همه جا

تازگیا بر اثر زیاد شدن پنیر در ایران خنگی رواج یافته و مزاحم ها افزایش!!!!!!!!

این وب های لوکس بلاگ هم اینش خوبه که نظر خصوصی رو تایید میکنه و من تازگیا یه مزاحم روانی به نام مستر آرش پیدا کردم که به خیال خودش آمار منو داره اما کور خونده و بدیش اینه که هیچ اثری از خودش جا نمیذاره و وقتی میام تشریف نحسش رو اینجا نداره! دارم بهت میگم آقا آرش من نه اهل رفاقتم نه این که بخوام جلوی خری مثل تو گاف بدم حالا خود دانی پرت به پرم نگیره که بد می سوزونمت عوضی!

نمیدونم این اسم ها رو از کجا آوردی اما خط من اینی که گفتی نیست و این اسمی رو هم که گفتی تا به حال نشنیدم!!!!

تاريخ دو شنبه 29 اسفند 1390سـاعت 17:7 نويسنده farnaz

"خانه دوست کجاست؟"در فلق بود که پرسید سوار.

آسمان مکثی کرد.رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید؛و به انگشت نشان داد سپیداری گفت:

[نرسیده به درخت ،کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است

و در آن عشق به اندازه پر های صداقت آبی است.

می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ،سر به در می آرد،

پس به سمت گل تنهایی می پیچی،

دو قدم مانده به گل،

پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی

و تورا ترسی شفاف فرا می گیرد.

در صمیمیت سیال فضا،خش خشی می شنوی؛

کودکی می بینی،رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه نور

و از او می پرسی:"خانه دوست کجاست؟"

سهراب سپهری

تاريخ یک شنبه 28 اسفند 1390سـاعت 18:3 نويسنده farnaz

 

تنه رود هم همه آب ، من پر از وسوسه خواب
واسه رویای رسیدن، منه بی حوصله بی تاب

میونه باور و تردید ، میونه عشق و معما
با تو هر نفس غنیمت، با تو هر لحظه یه دنیا

با تو پر شور و نشاطم ، تو هیاهوی نگاتم
تو یه آوازه قشنگی ، من تو آهنگه صداتم

مثله خنده رو لباتم ، مثله اشک رو گونه هاتم
تو رو میبوسم و انگار شاعره شعره چشاتم

دشت پونه های وحشی ، رنگ التماس و خواهش
موج خاکستری باد ، شعله ی گرم نوازش.......
 
تاريخ شنبه 27 اسفند 1390سـاعت 17:53 نويسنده farnaz
яima